.::NICOTINE FINGERS::.

انگشتان نیکوتینی

Friday, September 22, 2006

می دانی ،از اول اولش هم ،تقصیر تو بود
از اولش ،سرم به کار خودم بود . دلم به هویج هام خوش بود ،هویج هام شیرین بودن ،خیلی شیرین بودن ،هیچی از هویج هام شیرین تر نبود

ولی تو از نون خامه ای دم زدی ،از کیک شکلاتی ،از تابلرون ،من هم مست از شیرینی ،هر روز گرفتار تر شدم

یادمه یه بار بهت گفتم هیج چیز خوبی همیشگی نیست ،اصلا موقتی بودن تو ذات چیزای خوبه ،اگه همیشگی باشه ،دیگه خوب نیست

حالا من موندم و خاطره شیرینی ها ،با هویجای بی مزه ای که هیچ کدوم رو بیشتر از دو هفته نمیشه تحمل کرد


Saturday, September 16, 2006

یک بار ،با مردی آشنا شدم که ادعا میکرد یک شب میتونه از پس هفت تا زن بر بیاد ،حسابی هم بر بیاد ،البته به شرطی که همه زن ها با هم فرق داشته باشند
مردک گفت :منظورم اینه که حسابی با هم فرق داشته باشن !

خدایا،خداوندا ،مردم به چه چیزهایی دل خوش می کنند !
خدایا،خداوندا ،مردم به چه دنیایی دل خوش می کنند !


شب مادر...


Wednesday, September 13, 2006

مشکل مملکت ما از نرگس نیست ،از کافه شوکاست


...چنین گفت زیز ،آن فراجایل دریمز


Saturday, September 02, 2006

Dialoug No. 1


-خواب بودی؟ساعت 3 بعد از ظهره
-آره
-آقا شب تریپت چیه؟
-امشب ؟تریپ خاصی ندارم
-خونه ما دور همیه ،میای؟
-نمیدونم ،چه جوریاس؟
-داف ماف داری؟همه 2 تایی میان
-نه ،آره...ولی دافم تریپش باید 10 خونه باشمه
-اه ،پس نمی خواد بیای ،اسکل میشی ،همه 2 تایی میان
-آره؟باشه
-کاری نداری؟برو بخواب
-ایول...آقا مرسی که گفتی
-خدافظ