.::NICOTINE FINGERS::.

انگشتان نیکوتینی

Sunday, January 06, 2008

خودفریبی 1
در روانشناسی ،انکار یا توجیه ارتباط ،ماهیت یا اهمیت یک حقیقت عینی یا یک بحث منطقی مخالف میل فرد خود فریبی نامیده می شود .
گفته می شود انسانها،به دلیل وابستگی احساسی به اعتقاداتشان،که می تواند در بعضی موارد غیر عقلانی باشد،بدون استثنا شدیدا مستعد خودفریبی هستند.
چندی از طبیعی دانان قائل به فرضیه تکامل ،از جمله رابرت ترایورس اظهار داشته اند،از آنجا که خود فریبی یکی از مهمترین رفتار های انسان (و به طور کلی حیوانات) است ،وجود غریزی خودفریبی در فرد امتیازی در انتخاب طبیعی و مزیتی برای بقاء نسل به شمار میرود .
اگر کسی بتواند "دروغ" خود را باور کند (یا ورژنی از حقیقت را که مطابق میلش باشد) ،بنابراین تئوری راحت تر می تواند آن را به دیگران به عنوان "حقیقت" بقبولاند .
این نظریه براساس این منطق بنا شده که عمل فریبکارانه همراه با آگاهی منجر به بروز علایم فریبکاری در ظاهر فرد می شود.
حال اگر خود فریبی این امکان را به فرد بدهد که تحریف خود از واقعیت را به عنوان واقعیت بپذیرد ،علایم عمل فریبکارانه در فرد ظاهر نمی شود و بنابراین به نظر می رسد که فرد حقیقت را بیان می دارد .
باید اظهار داشت که قابلیت فریب یا خود فریبی یک خصیصه انتخابی در تکامل نیست ،به این معنی که صرف وجود توانایی فریب (یا خود فریبی)ابتدا به ساکن باعث انتخاب طبیعی یک گونه نشده است ،بلکه این خصیصه حاصل یک انتخاب ابتدایی دیگر است .
شعور تجردی امتیازات تکاملی فراوانی مانند رفتار انطباقی وابداعی به همراه دارد واز آنجا که "دروغ" یک مفهوم مجرد است ،پروسه ساختن آن فقط در حیواناتی عملی است که مغزشان برای اندیشیدن تجردی به اندازه ی کافی پیچیده باشد .


1:Self-Deception